دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 100688
تعداد نوشته ها : 124
تعداد نظرات : 11

Rss
طراح قالب
GraphistThem248

  سر سفره عقد ، حاج آقا: آيا بنده وكيلم ؟
  عروس: پـَـ نـَـ پـَـ متهمي !لبخند

فقط يه ايراني ميتونه

چند روز خونه يه بدبختي تلپ كنه و حسابي بريزه و بپاشه و يارو رو تا مرز ورشكستگي پيش ببره و وقتي برگشت خونه بگه

“آخيييييش هيچ جا مثل خونه خود آدم نميشه” مهر شده

مـردم استــاتوس هاشـون رو روي در و ديوار

توالت عمومي آپلود ميكردن...

درسته لايك نداشت ولي كامنتاي خوبي داشتخنده

چند وقت پيش حس كمبود محبت داشتم
رفتم يه كم بتادين تو دستم ريختم و اومدم جلو مامانم سرفه كردم گفتم واي خون دارم خون بالا ميارم
مامانم زد تو سرم گفت از بسكه ميري تو اون اينترنت بي صاحاب برو توالت فرشامو كثيف كردي ..
بابام كلا محلم نذاشت
داداش كوچيكم هم داشت از خوشحالي بالا پايين ميپريد و ميگفت اخ جون داداشي بميره اتاقش مال من ميشهچشمك

ﺑــﺎﺑــﺎﻡ ﺍﺱ ﻓــﺮﺳـﺘﺎﺩﻩ : ﻫــﻠـﻮ، ﺳــﺎﻋﺖ 7 ﺩﻡ ﺩﺭ ﺣــﺎﺿﺮ ﺑــﺎﺵ ﻣــﯿـﺎﻡ
ﺩﻧـﺒﺎﻟـﺖ !!!
ﻣــﻨــﻢ ﻓــﮑـﺮ ﮐـﺮﺩﻡ ﺍﺯﺵ ﻋــﺎﺗـﻮ ﮔــﺮﻓـﺘﻢ ﺟــﻮ ﮔـﺮﻓـﺖ ﺟﻮﺍﺏ
ﺩﺍﺩﻡ: ﺑــﺎﺷـﻪ ﺷــﻔـﺘـﺎﻟـﻮﯼ ﻣـﻦ ,ﻣـﺎﻧـﺘـﻮ ﺧـﻮﺷـﮕـﻠﻤـﻮ ﻣﯿـﭙـﻮﺷـﻢ
ﻣـﯿـﺎﻡ ﻋـﺠـﯿـﺠـﻢ !!!
ﺑــﻌﺪ ﺑـﺎﺑـﺎﻡ ﺟـﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﺍﺳـﮑـﻞِ ﺑﯿــﺸــﻌـﻮﺭ, ﻫـﻠـﻮ ﯾـﻌـﻨﯽ
ﺳـﻼﻡ ,ﻋــﺎﺧـﻪ ﺗـﻮ ﮐـﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺁﺩﻡ ﺷﯽ ؟؟؟
ﻧﺸﺪﯼ, ﻣــﻦ ﭼـﻪ ﮔـﻨـﺎﻫـﯽ ﮐـﺮﺩﻡ ﮐـﻪ ﺗﻮ ﭘــﺴـﺮﻣـﯽ؟؟؟اخم

نميدوني در نبودنت چه ها كشيدم

دو سيب آلبالو

آلبالو نعنا

هلو نعنا

خلاصه كه جات خاليه !چشمك

ايرانيه داشت با انگليسه چت ميكرد

 ديگه وسطاش خسته شد و حرف كم آورد نوشت

 sag to rohet

بعد انگليسيه ميگه يعني چي؟

ايرانيه هم ميگه يعني i love you my dear

 انگليسيه هم ميگه

 چشمكvaoooooooo sag to rohet too

كودكي به مامانش گفت: من واسه تولدم دوچرخه مي‌خوام. "بابي" پسر خيلي شري بود. هميشه اذيت مي كرد. مامانش بهش گفت: آيا حقته كه اين دوچرخه رو واسه تولدت بگيريم؟ بابي گفت: آره.

مامانش بهش گفت، برو تو اتاق خودت و يه نامه براي خدا بنويس و ازش بخواه به خاطر كاراي خوبي كه انجام دادي بهت يه دوچرخه بده.



نامه شماره يك

سلام خداي عزيز

اسم من بابي هست. من يك پسر خيلي خوبي بودم و حالا ازت مي خوام كه يه دوچرخه بهم بدي.

دوستدار تو - بابي

بابي كمي فكر كرد و ديد كه اين نامه چون دروغه، كارساز نيست و دوچرخه اي گيرش نمياد. براي همين نامه رو پاره كرد.

نامه شماره دو

سلام خدا

اسم من بابيه و من هميشه سعي كردم كه پسر خوبي باشم. لطفاً واسه تولدم يه دوچرخه بهم بده.

بابي

اما بابي يه كمي فكر كرد و ديد كه اين نامه هم جواب نمي ده واسه همين پاره اش كرد.

نامه شماره سه

سلام خدا

اسم من بابي هست. درسته كه من بچه خوبي نبودم ولي اگه واسه تولدم يه دوچرخه بهم بدي قول مي دم كه بچه خوبي باشم.

بابي

بابي كمي فكر كرد و با خودش گفت كه شايد اين نامه هم جواب نده. واسه همين پاره اش كرد. تو فكر فرو رفت. رفت به مامانش گفت كه مي خوام برم كليسا. مامانش ديد كه كلكش كار ساز بوده، بهش گفت خوب برو ولي قبل از شام خونه باش.

بابي رفت كليسا. يه كمي نشست وقتي ديد هيچ كسي اونجا نيست، پريد و مجسمه مريم مقدس رو دزديد و از كليسا فرار كرد.

بعدش مستقيم رفت تو اتاقش و نامه جديدش رو نوشت.

نامه شماره چهار

سلام خدا

مامانت پيش منه! اگه مي خواهيش واسه تولدم يه دوچرخه بهم بده.

بابيخنده

مادر از دخترش پرسيد: دخترم، چرا پر كردن نمكدونها اين قدر طول كشيد؟!
دختر: آخه سوراخهاي سرش خيلي تنگ بود!!!

به مامانم ميگم امروز حالم خوب نيست ، خيلي بي حالم ...
مامانم ميگه : تو هميشه حال نداري ؛ نه مي ميري نه خوب ميشي !
شك داشتم كه سر راهيم كه اونم خوشبختانه برطرف شد !خنده

 
تذكر جدي به عيدي بگيران
عيدي خود را در جيب خود نگه داريد !
ما هنوز سر اون عيدي هايي كه ازمون ميگرفتن
و ميرفتن واسم حساب بانكي باز ميكردن، اما هيچ وقت نديدمشون
با خانوادمون درگيرم !لبخند
X